سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنچه از کشتار برهد دیرتر پاید و بیشتر زاید . [نهج البلاغه]
 
جمعه 98 بهمن 18 , ساعت 1:32 عصر

احمد متوسلیان

شهید احمد متوسلیان

احمد متوسلیان، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. وی در سال 1332 در محله امام زاده سید اسماعیل، خیابان مولوی تهران متولد شد. دوران تحصیل خود را در دبستان اسلامی «مصطفوی» سپری کرد. شهید احمد از همان دوران کودکی و در همزمان با تحصیل در مغازه شیرینی فروشی پدرش-قنادی متوسلیان یزدی- واقع در بازار تهران مشغول به کار شد.
احمد متوسلیان پس از پایان تحصیلات مقطع ابتدایی، در کلاس های شبانه هنرستان صنعتی اخباریون ثبت نام کرد و مشغول به تحصیل در رشته برق صنعتی شد. وی تحصیلات متوسطه خود را در سال 1351 به پایان رساند و دیپلم فنی دریافت کرد. بعد از اخذ دیپلم در یک شرکت خصوصی تاسیسات فنی، استخدام و مشغول به کار شد. در این دوران با تشکل های مکتبی و سیاسی پیرو خط امام (ره) نیز در ارتباط بود و مسئولیت پخش مخفیانه اعلامیه ها و پیام های حضرت امام (ره) در تبیعد را در سطح جنوب شهر تهران بر عهده داشت.
در بهار 1357 شهید احمد به بهانه ماموریت شغلی در خارج از تهران، به شهرستان خرم آباد رفت و فعالیت های نیمه مخفی خود به عنوان کارگر برق را در آنجا آغاز کرد. ولی پس از مدتی در حین پخش اعلامیه ها دستگیر و زندانی شد. اما با روی کار آمدن دولت ازهاری، در هفتم آذر 1357 از زندان آزاد و به خدمت سربازی احضار شد. وی پس از اعزام به خدمت ابتدا در مرکز زرهی شیراز، دوره تخصصی تانک را با موفقیت طی کرد و با درجه گروهبان دومی و رسته سازمانی فرمانده تانک به شهر مرزی سرپل در غرب کشور اعزام شد. با فرار شاه و گسترش تظاهرات مردمی و فرار نظامیان از پادگان ها، وی نیز در اوایل بهمن 1357 به تهران بازگشت و نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات مردمی در محلات جنوبی شهر تهران را بر عهده گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران، احمد متوسلیان وارد سپاه شد و دوره سوم آموزش نظامی سپاه را در سعدآباد تهران گذراند و بدین ترتیب فعالیت خود را در سپاه آغاز کرد. در سال 1358 به دنبال درگیری های گنبد به آنجا رفت و پس از بازگشت از گنبد و تشکیل گردان های رزمی سپاه، فرماندهی گردان دوم سپاه را به عهده گرفت.
با شروع درگیری در کردستان، شهید متوسلیان به همراه هم رزمان خود عازم بوکان شدند و توانستند شهر را از ائتلاف ضدانقلابیون پاکسازی کنند. به دنبال این پاکسازی وی به همراه هم رزمان خود، ابتدا مهاباد، سپس سقز را نیز از دست ضد انقلابی های آزاد کرد. اما هنوز سنندج در دراختیار منافقین بود. بر اساس ضرورت آزادسازی سنندج شهید احمد بلافاصله پس از پاکسازی های شهرهای کردستان به همران معاون خود شهید محمد توسلی و تنی چند از رزمندگان سپاه و ارتش و با هدایت شهید بروجردی به سنندج حمله بردند و پس از نبردی دلاورانه و شهادت تعدادی از رزمندگان، سنندج را نیز آزاد کردند.
شهید احمد متوسلیان در زمستان سال 1358 ، از طرف شهید بروجردی مأموریت یافت که ضمن پاکسازی جاده پاوه کرمانشاه، به مقابله با ضد انقلابی های مستقر در ارتفاعات شهر پاوه پایان دهد و شهر محاصره شده پاوه را از سلطه منافقین که به طور مستمر خانه‌ها، مدارس، مساجد، و معابر عمومی را بی‌وقفه نشانه می گرفتند. نجات دهد.
متوسلیان پس از فتح پاوه به حکم سردار بروجردی به سمت فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد و در این دوران وی طی عملیات‌های مختلف توانست ارتفاعات و مناطق حساس منطقه را پاکسازی کند. دراردیبهشت‌ 1359 وی، عازم مریوان شد و به دستور بروجردی مسئولیت آزادسازی این شهر را برعهده گرفت.
حاج احمد متوسلیان در پاییز سال 1360 ، پس از بازگشت از سفر حج اقدام به تشکیل تیپ 27 محمد رسول الله (ص) کرد و خود نیز به فرماندهی این تیپ منصوب شد. با شروع جنگ تحمیلی، تیپ محمد رسول الله (ص) به فرماندهی حاج احمد متوسلیان راهی جنوب کشور شدند و در پادگان دو کوهه با ساختمان های نیمه ‌سازش مستقر شدند.
شهید احمد متوسلیان طی دو عملیات فتح المبین و بیت المقدس پیروزی هایی را به ارمغان آورد. تیپ محمد رسول‌الله (ص) با فرماندهی، شهید احمد متوسلیان یک ماه پس از عملیات فتح المبین موفق به خنثی کردن توپخانه عراق شده و پیروزی در این عملیات شد. در دومین عملیات خود یعنی عملیات بیت المقدس شرکت کرد. این عملیات که از مهم ترین عملیات دوره جنگ هشت ساله ایران به شمار می آید در شب 10 اردیبهشت سال 1361 به وقوع پیوست و در طی مراحلی در روز سوم خرداد 1361 منجر به آزادسازی و فتح خرمشهر شد.
پس از آزاد سازی خرمشهر و تثبیت مواضع رزمندگان اسلام در آنجا، اواخر خرداد سال 1361 ، طی ماموریتی همراه یک هیات عالی‌رتبه سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران‌، به سوریه و لبنان سفر کرد تا راههای کمک به مردم مظلوم و بی‌دفاع لبنان را از نزدیک بررسی کند‌. اما در ظهر روز چهاردهم تیرماه 1361 حاج احمد متوسلیان به همراه اتومبیل سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان هنگام عزیمت به بیروت در یک پست ایست و بازرسی موسوم به حاجز باربرا به فاصله 40 کیلومتری بیروت متعلق به شبه نظامیان مارونی وابسته به حزب کتائب متوقف شد و چهار سرنشین آن به رغم داشتن مصونیت دیپلماتیک توسط تروریست‌ به گروگان گرفته شدند و پس از شکنجه و بازجویی به نظامیان اسرائیل تحویل گردیدند که تا کنون هم از سرنوشت آن ها اطلاعی در دست نیست.


جمعه 98 بهمن 18 , ساعت 1:29 عصر

شهید حسن باقری

شهید حسن باقری

حسن باقری با نام واقعی غلامحسین افشردی معروف به سقای بسیجیان، جوان ترین فرمانده ایران در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. غلامحسین افشردی در 25 اسفند سال 1334، مصادف با روز میلاد امام حسین (ع)، در حوالی میدان خراسان تهران متولد شد. والدینش به مناسبت روز تولد امام حسین (ع)، نامش را غلامحسین گذاشتند. پدر غلامحسین از همان طفولیت، او را با خود به مسجد، هیات و مراسم عزاداری سالار شهیدان می برد و همین حضور در این مراسم های معنوی سبب شد که او یکی از اعضا فعال و موثر هیات های محبان امام حسین (ع) شود.
غلامحسین افشردی دوره دبستان خود را در مدرسه مترجم الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران گذراند. وی در کنار تحصیل، در کلاس های حدیث و مباحث مربوط به امام مهدی (عج) که در مسجد صدریه دایر بود، شرکت می کرد. کلاس سوم دبیرستان بود که با عده ایی از همفکرانش، فعالیت فرهنگی خود را با تاسیس کتابخانه در مسجد صدریه آغاز کرد. غلامحسین افشردی پس از اخذ دیپلم ریاضی، در سال 1354، در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی شهر ارومیه پذیرفته شد، ولی یک سال بعد به دلیل تحقیق و مطالعه پیرامون اصول عقاید و قرآن و برپایی سخنرانی هایی در کلاس ها و مسجد دانشگاه، با گارد رژیم شاهنشاهی درگیر و از دانشگاه اخراج شد. پس از اخراج از دانشگاه، در اسفندماه 1356 به خدمت سربازی اعزام شد. اما باز از ارشاد و هدایت سربازان دست نکشید و همین باعث شد وی را از پادگان جدا کنند و به عنوان راننده افسر جز مشغول به خدمت شود. به دنبال فرمان امام خمینی (ره)، مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها، سربازی را ترک کرد و به طور جدی همراه با مردم انقلابی به مبارزه علیه رزیم شاه پرداخت.
غلامحسین افشردی یکی از نیروهای موثر و فعال در تشکیل کمیته استقبال از ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران بود. همچنین وی به همراه اعضای خانواده و تعدادی از دوستان نقش بارزی را در تصرف کلانتری 14 و پادگان ولی عصر (عج)-عشرت آباد سابق- تهران ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا خردادماه 1358، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادها فعالیت داشت. در همین سال در سرویس فرهنگی و سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار شد. وی در مدت فعالیتش در این روزنامه، از طرف روزنامه، به عنوان خبرنگار در سفری 15 روزه به لبنان و اردن، اقدام به تهیه گزارش تحلیلی جامع از وضع نابسامان مسلمانان این مناطق پرداخت. پس از بازگشت از سفر در خردادماه سال 1358، دیپلم ادبی گرفت و سپس دوباره در امتحان ورودی دانشگاه ها شرکت کرد و در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول شد.
در سال 1359، غلامحسین افشردی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. وی فعالیت خود را در واحد اطلاعات و در زمینه شناسایی و مقابله با گروه های منحرف و وابسته آغاز کرد. در همین سال و در این واحد بود که نام مستعار «حسن باقری» برای ایشان در نظر گرفته شد.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حسین باقری به همراه تنی چند از پاسداران عازم جبهه های جنوب کشور شدند و بلافاصله با ورود به اهواز واحد اطلاعات و عملیات رزمی را به منظور دستیابی به اطلاعات دقیق از مواضع دشمن را راه اندازی کرد و خود نیز شخصا به همراه گروه های اطلاعات در شناسایی موقعیت دشمن شرکت می کرد. وی استعداد خاصی در تحلیل اطلاعات دشمن و پیش بینی تحرکات احتمالی آنان داشت. یکی از پیش بینی های مهم وی در دی ماه سال 1359 مبنی بر حرکت ارتش عراق جهت الحاق محور شمال- جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط با جفیر و بستان بود که عراق در کمتر از یک هفته با نصب پل های نظامی متعدد و تلاش گسترده این کار را انجام داد. از اقدامات مهم دیگر حسن باقری می توان به تشکیل بایگانی اسناد جنگ، جمع آوری اطلاعات، نقشه ها و کالک های عملیاتی، ترجمه اسناد و شنود بی سیم دشمن و طراحی گردان های رزمی و سازماندهی آنها اشاره کرد.
حس باقری در دی ماه 1359 به عنوان یکی از معاونین ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکست حصر سوسنگرد، فرماندهی عملیات امام مهدی (عج) را برعهده گرفت و در فتح ارتفاعات الله اکبر و دلاویه نیز رشادت هایی قابل توجهی از خود نشان داد. در اجرای عملیات فرماندهی کل قوا، شرکت داشت و پس از مجروح شدن یحیی رحیم صفوی، هدایت عملیات را به عهده گرفت. در عملیات ثامن الائمه، فرماندهی محور دارخوین به وی واگذار شد و در شکست حصر آبادان نیز در طراحی و سازماندهی عملیات و کسب اخبار و اطلاعات از دشمن نقش موثری ایفا کرد.
شهید باقری، در عملیات طریق القدس، که برای اولین بار قرارگاه مشترک نصر، میان سپاه و ارتش ایجاد شده بود به عنوان فرمانده قرارگاه منصوب شد و در عملیات های فتح المبین، بیت المقدس و رمضان با شجاعت و رشادت تمام نیروها را هدایت می کرد. در جریان عملیات رمضان، در منطقه عملیاتی شلمچه، نیروهای تحت فرماندهی وی با عبور از تله های انفجاری و مین به عمق 27 کیلومتری خاک عراق و به نزدیکی شهر بصره رسیدند. پس از پایان عملیات رمضان، وی از سوی فرماندهی کل سپاه، به سمت فرماندهی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاه های جنوب منصوب گردید. در قرارگاه کربلا، عملیات های مسلم بن عقیل و عملیات محرم را پی ریزی کرد و بعد از اتمام موفقیت آمیز عملیات محرم به عنوان جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران انتخاب شد.
سرانجام در نهم بهمن 1361، زمانی که حسن باقری برای شناسایی و آماده سازی عملیات والفجر مقدماتی به همراه تعدادی از همرزمانش در خط مقدم چنانه، منطقه فکه، در سنگر دیده بانی می داد، مورد هدف گلوله خمپاره نیروهای عراقی قرار گرفت و همراه هم سنگرانش از جمله شهیدان مجید بقایی رضوانی به درجه رفیع شهادت رسید.


جمعه 98 بهمن 18 , ساعت 1:28 عصر

شهید حسین خرازی

شهید حسین خرازی

حسین خرازی، در سال 1336 هجری شمسی، در خانواده ایی متدین و مذهبی در محله خیابان «مسجد سید» در شهر اصفهان به دنیا آمد و دوران کودکی و جوانی خود را در این محله سپری کرد. وی همزمان با شروع تحصیلات ابتدایی، در جلسات مذهبی و قرائت قرآن شرکت می کرد و به عنوان مکبر نماز جماعت در مسجد حاضر می شد. پس از اخذ دیپلم در سال 1355 به خدمت سربازی رفت. اما با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1357 و به دنبال فرمان امام خمینی (ره) از پادگان فرار کرد و به صف مردم انقلابی پیوست.
با پیروزی انقلاب اسلانی ایران، به عضویت کمیته دفاع شهری اصفهان در آمد و در درگیری با ضد انقلاب منطقه، دستگیری عناصر ساواک و عمال حکومت نظامی شاه و حراست از جایگاه های حساس شهر نقش تعیین کننده ایی را بر عهده داشت. وی به دلیل شایستگی هایی که در جریان دفاع از شهر از خود نشان داده بود مورد اعتماد بقیه قرار گرفت و مسئولیت اداره این کمیته به وی واگذار شد. در اوج درگیری های کردستان به آنجا رفت و پس از تسخیر سنندج به همراه علی رضاییان، فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه، در سمت فرماندهی گردان ضربت که از گردان های قدرتمند آن زمان بود و نقش های موثر و کلیدی، همچون ایجاد امنیت در شهرهای دیگر کردستان نظیر: دیوان دره، سقز، بانه، مریوان و سردشت انجام داد.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهید حسین خرازی به همراه 50 نفر از نیروهای خود، راهی منطقه جنوب ایران شد و به عنوان فرمانده اولین خط دفاعی در منطقه دارخوین، با تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی بسیار ناچیز با شجاعت در مقابل نیروهای اشغالگر عراقی ایستاد. در سال 1360 بعد از عملیات طریق القدس که منجر به آزادسازی بستان شد، تیپ امام حسین (ع) را رسمیت داد که بعدها به دلیل رشادت ها و جانفشانی های این تیپ به لشگر امام حسین (ع) ارتقا یافت. خزاری شخصا به شناسایی می رفت و در عملیات هایی چون والفجر 3 و 4 از شب تا صبح در عملیات خاکریزش شرکت داشت و در تمامی عملیات ها پیشقدم بود.
وی پس از پیروزی بزرگ در عملیات طریق القدس، عملیات فتح المبین با رمز یا زهرا (س) و در عملیات بیت المقدس، توانست الگوی یک فرمانده نظامی دلاور را در عمل نشان دهد.
مقاومت دو ساله رزمندگان دارخوین با فرماندهی حسین خرازی، در تصرف،تامین و نگهداری بیش از 40کیلومتر سر پل مناسب در جبهه میانی منطقه عملیات بیت‌المقدس در غرب کارون باعث شد تا لشکر امام حسین(ع)، بتواند همراه با لشکرهای هم‌جوار خود در اولین مرحله عملیات،قسمت قابل توجهی از جاده اهواز-خرمشهر را تصرف کرده و در مراحل بعدی عملیات پیروزی هایی را به دست آورد.
در عملیات خیبر، عراقی ها منطقه را با انواع جنگ افزارها و بمب های شیمیایی مورد حمله قرار دادند. شهید خرازی که حاضر به عقب نشینی نبود پس از اصابت ترکش، یک دست خود را از دست و به عنوان مجروح به عقب فرستاده شد. وی در عملیات والفجر 8، توانست پیروزی هایی در منطقه فاو و کارخانه نمک کسب کند و لشکر تحت فرماندهیش تلفات سنگینی بر دشمن وارد کند. همچنین در عملیات کربلای 5، که فرماندهی لشکر را بر عهده داشت، لشکر امام حسین (ع) با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت رود جاسم از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت ضربات سهمگینی بر نیروهای عراقی وارد کند و باعث سقوط یکی از دژهای شرق بصره شود.
سرانجام در روز 8 اسفند 1365، طی عملیات تکمیلی کربلای 5، حسین خرازی به درجه رفیع شهادت رسید.

 


جمعه 98 بهمن 18 , ساعت 12:32 عصر

شهید مهدی باکری

شهید مهدی باکری
مهدی باکری، در سال 1333 هـ. ش در یک خانواده متدین در شهرستان میاندوآب چشم به جهان گشود. دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه گذراند. وی در این سال ها و همزمان با شهادت برادرش علی باکری توسط نیروهای ساواک، وارد جریانات سیاسی شد. یک سال پس از اخذ دیپلم در رشته مهندسی مکانیکی دانشگاه تبریز قبول شد. وی در سال های تحصیل دانشگاهی هیچ گاه دست از فعالیت های سیاسی خود نکشید. براساس اسناد محرمانه به دست آمده وی توسط سازمان امنیت آذربایجان شرقی یعنی ساواک، زیر نظر بود. شهید باکری در دوره سربازی، پس از صدور بیانیه امام خمینی (ره)، مبنی بر ترک خدمت سربازی، در حالی که افسر وظیفه بود از پادگان فرار کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به فعالیت های گوناگون سیاسی خود ادامه داد.
مهدی باکری، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از عضوهای فعال در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی مدتی هم بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. شهید باکری با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به جبهه رفت ولی پس از دو ماه به ارومیه برگشت و در منطقه غرب سمت فرماندهی سپاه را به عهده گرفت. وی در مدت مسئولیتش، تلاش های بسیاری را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از وجود مزدوران و ضد انقلابی ها انجام می داد. ولی با اوج گیری جنگ، وی به منطقه جنوب کشور رفت و به عنوان فرمانده تیپ نجف اشرف در عملیات فتح المبین باعث پیروزی لشکر ایران شد. باکری در عملیات فتح المبین در منطقه «رقابیه» از ناحیه چشم مجروح شد. ولی مجروح شدن باعث نشد شهید باکری از رهبری رزمندگان در علمیات بیت المقدس باز بماند. هرچند نیروهای رزمنده در عملیات بیت المقدس نیز به پیروزی رسیدند، اما یک بار دیگر، باکری در مرحله دوم عملیات از ناحیه کمر زخمی شد، به طوری که مرحله سوم عملیات را از قرارگاه فرماندهی می کرد.
شهید باکری علاوه بر فرماندهی عملیات های اشاره شده، فرماندهی عملیات های دیگری چون: عملیات رمضان با سمت فرمانده تیپ عاشورا، عملیات مسلم بن عقیل با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر 1، 2، 3 و 4 با سمت فرمانده لشکر عاشورا، عملیات خیبر و عملیات بدر را به عهده داشت. وی در عملیات خیبر در جزیره مجنون برادرش، حمید باکری را از دست داد و خود نیز در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
مهدی باکری، بالاخره در روز 25 اسفندماه سال 1363 در جریان عملیات بدر، با اصابت گلوله ای به سرش ، مجروح شد و هنگام بازگشت به عقب با اصابت موشک به قایق حامل وی، قایق نیز متلاشی شد و بدین ترتیب به آروزی دیرینه خود یعنی شهادت رسید.

پنج شنبه 98 بهمن 17 , ساعت 11:58 عصر

همت

شهید محمد ابراهیم همت
محمد ابراهیم همت، در 12 فرودین 1334 در شهرضا دیده به جهان گشود. دوران تحصیل خود را در زادگاهش گذراند. وی در سال 1352 پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی، وارد دانشسرای اصفهان شد. محمد ابراهیم، پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت ودر این دوران با برخی جوانان انقلابی و مخالف رژیم شاه آشنا شد.
محمد ابراهیم همت پس از پایان دوره سربازی، در روستاهای زادگاهش، مشغول تدریس شد و در همین زمان با تعدادی روحانی متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و از طریق آنان با شخصیت امام خمینی (ره) آشنا شد. با گسترش تدریجی مبارزات علیه رژیم شاه، وی به اقداماتی نظیر برپایی تظاهرات علیه رژیم، پخش اعلامیه ها، صدور قطعنامه ی انحلال ساواک و هزاران فعالیت های انقلابی دیگر را طراحی و اجرا می کرد.
شهید همت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران،‌ برای ایجاد نظم و دفاع از شهر اقدام به راه اندازی «کمیته انقلاب اسلامی» در شهرضا نمود. از دیگر اقدامات وی در شهرضا؛ پاکسازی شهر از حضور افراد شرور و قاچاقچی، سامان بخشیدن به فعالیت های فرهنگی، تبلیغی منطقه و ایجاد امنیت در شهر بود. شهید همت نه تنها در زادگاه خود به فعالیت های فرهنگی می پرداخت، بلکه در شهرهای خرمشهر، بندر چابهار و کنارک استان سیستان و بلوچستان نیز مشغول بود. محمد ابراهیم در سال 1359، برای مبارزه با گروهک های مزدوری چون «حزب رزگاری»‌، به منطقه کردستان عازم شد و در آنجا نیز موفق به پاکسازی مناطق کرد از وجود این گروهک ها شد.
شهید همت با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در جبهه های نبرد نیز حضور فعالی داشت. مهم ترین مسئولیت ها و عملیات هایی که شهید همت فرماندهی آنان را برعهده داشت عبارت بودند از:
تشکیل تیپ محمد رسول الله (ص) به همراه حاج احمد متوسلیان، به دستور فرمانده کل سپاه، مسئولیت قسمتی از کل عملیات فتح المبین، مسئولیت عملیات بیت المقدس با سمت معاونت تیپ محمد رسول الله (ص)، فرمانده قرارگاه ظفر در عملیات مسلم بن عقیل، فرماندهی سپاه یازدهم قدر در عملیات والفجر مقدماتی و فرمانده عملیات خیبر. سپاه یازدهم قدر شامل: لشکر 27 حضرت رسول (ص)، لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا بود.
سرانجام؛ محمد ابراهیم همت، در جریان عملیات خیبر در غروب 17 اسفند 1362، زمانی که وی برای بررسی موقعیت و وضعیت جبهه به خط مقدم در محل تقاطع جاده های جزایر مجنون شمالی و جنوبی، رفته بود، در همان جا بر اثر اصابت گلوله توپ در نزدیکی اش به همراه معاون خود، اکبر زجاجی، به درجه رفیع شهادت نایل آمد و به اصرار خانواده اش، در کنار امام زاده شاهرضا در زادگاهش به خاک سپرده شد.


<      1   2   3   4      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

کد قفل کردن راست کلیک

جلوگیری از کپی کردن مطالب