زندگینامه شهید محمد علی رجایی
شهید محمد علی رجایی ، درسال 1312 هـ . ق ، درشهرستان قزوین متولد شد، تحصیلات ابتدایی را تا اخذ گواهینامه ششم ابتدایی درهمین شهرستان به انجام رساند. درسن چهار سالگی از وجود داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تکفل مادری مهربان و منیع الطبع قرار گرفت . در سال 1327 به تهران مهاجرت کرد و سال بعد یعنی در 1328 وارد نیروی هوایی شد . در مدت 5 سال خدمت در نیروی هوایی ، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند ، سپس درسال 1335 به دانشسرای عالی رفت و به سال 1338 دوره لیسانس خود را در رشته ریاضی به پایان برد و به سمت دبیر ریاضی به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به ترتیب در شهرستانهای خوانسار، قزوین و تهران به تدریس ، اشتغال ورزید .
شهید محمد علی رجایی در مدت تدریس، همیشه آموزگاری دلسوز، پرکار و شایسته بود و ضمن تدریس ، به فرا گرفتن علوم اسلامی و انجام فعالیت های سیاسی همت می گماشت . درسال 1340 به عضویت نهضت آزادی درآمد که منجر به دستگیری وی ( دراردیبهشت 1342 ) و پنجاه روز زندان شد . پس از آزادی از زندان با شهید باهنر به سازماندهی مجدد هیات موتلفه پرداخت و برای پرورش افرادی که بتوانند نبردی مسلحانه را اداره نمایند ، به اعزام داوطلبانی به جبهه فلسطین دست زد . درهمین رابطه و برای تکمیل برنامه مزبو ر ( درسال 1350 ) خود شخصا به خارج ازکشور سفر کرد. ابتدا به فرانسه و ترکیه رفت و از آنجا عازم سوریه شد .
شهید رجایی همگام با فعالیتهای سیاسی لحظه ای نیز از خدمات فرهنگی غافل نبود ، از آن جمله تدریس در مدارس کمال ورفاه ، همکاری با بنیاد رفاه و تعاون اسلامی با همکاری شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و شهید دکتر باهنر و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی را باید نام برد . ایشان با نهایت شجاعت و شهامت مدت دو سال ، در زندانهای انفرادی رژیم پهلوی انواع واقسام شکنجه ها را تحمل نمود و چون کوهی استوار مقاومت کرد. دراثراین مقاومتها او را به زندان قصر وسپس به اوین فرستادند . او درزندان به ماهیت واقعی منافقین پی برد واز آنها تبری جست . دوران زندان مجموعا چهارسال به درازا کشید وشهید رجایی درسال 1357 با اوج گیری انقلاب اسلامی همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد وبلا فاصله وارد مبارزات سیاسی و فرهنگی گردید و به اتفاق عده ای ازهمکارانش برای بسیج و سازماندهی مبارزات مخفی معلمان مسلمان، تلاش گسترده ای را آغاز کرد و موفق به ایجاد انجمن اسلامی معلمان شد . او در راهپیمایی های عظیم سال 1357 مخلصانه و با تمام توان کوشید و نقش موثری در فعالیت های تبلیغاتی آنها داشت .
شهید محمد علی رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 1358 ، مسئولیت وزارت آموزش وپرورش را به عهده گرفت و در زمان وزارت خود موفق به دولتی کردن کلیه مدارس شد . سپس به عنوان نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی انتخاب گردید و به دنبال تمایل مجلس شورای اسلامی در تاریخ18/5/1359 به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به مجلس معرفی شد . و با رای قاطع به نخست وزیری انتخاب شد . شهید محمد علی رجایی در این مسئولیت خطیر ، علی رغم این که به فاصله بسیار کوتاهی با توطئه عظیم استکبار جهانی در ایجاد جنگ تحمیلی از سوی رژیم صدام روبرو شد وهمچنین کارشکنی های بنی صدر و متحدانش و خرابکاریهای منافقین و ساواکی ها را در پیش رو داشت ، اما توانست به بهترین وجه از عهده انجام وظایف ومسئولیت های سنگین خود برآید.
به دنبال عزل بنی صدر از ریاست جمهوری ، شهید رجایی با رای اکثریت مردم محرومی که شاهد تلاشها ی صادقانه این فرزند صدیق ملت ومقلد با وفای امام ( ره ) بودند به ریاست جمهوری انتخاب شد . دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی که توان تحمل وجود این مایه امید مستضعفان و عنصر ارزشمند و دلسوز را نداشتند درهشتم شهریور ماه 1360 او را به همراه یار قدیمی اش شهید باهنر در انفجار دفتر نخست وزیری به شهادت رساندند.
بهمن سال 1298 هجری شمسی در قریه فریمان از توابع مشهد متولد شد پدرش شیخ حسین مطهری مردی بااخلاق و تقوا بود.
وی در سنین کودکی به مکتب خانه رفته و به فراگیری قرآن و تعلیمات ابتدایی می پردازد.در 5 سالگی علاقه زیادی به رفتن به مکتب خانه از خود نشان می داد به طوری که در یک شب مهتابی.به خیال اینکه صبح شده به سوی مکتبخانه روانه می شود و چون درب مکتب خانه بسته بود.پشت درب به خواب می رود.
در سنین 12 سالگی میل و علاقهاش به اسلام و علوم دینی او را به سوی حوزه کشاند به ویژه در روزگاری که استبداد رضا خانی عرصه را بر روحانیون تنگ کرده بود.همه اقوام به جز پدر و دایی ایشان با روحانی شدنشان مخالف بودند و می گفتند تو با این استعدادت باید«اداری»بشوی چون در آن زمان کار در ادارات بالاترین شغل بود.در سال 1311 شمسی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نمود و تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز کرد.در همان آغاز اندیشه های مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول می دارد به طوری که هدف او از خواندن مقدمات عربی.فقهی اصولی و منطقی تنها این بود که بتواند آراء فیلسوفان بزرگ را درک نماید.
عزیمت به قم
استاد پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد در سال 1315 شمسی عازم قم گردید و طی پانزده سال اقامت در حوزه علمیه قم از محضر بزرگانی همچون آیت الله بروجردی،آیت الله امام خمینی،عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی و علامه طباطبایی استفاده نمود .استاد مطهری در مورد تفسیر المیزان گفته است که«تفسیر المیزان ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است...من می توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است»
ارتباط با فداییان اسلام
شهید مطهری در عین جدیت در تحصیل.از مسایل اجتماعی و سیاسی غافل نبود.علی دوانی می گوید:استاد شهید مطهری با فداییان اسلام و افکارشان هماهنگ بود.بارها از نواب می شنیدم که با احترام از آقای مطهری یاد می کرد و از احوال او جویا می شد یا مطلبی را از وی نقل می کرد که بیشتر جنبه راهنمایی و نصیحت داشت.
برخی از طلاب حوزه به تحریک اطرافیان آقای بروجردی به جمعیت فدائیان اسلام در مدرسه فیضیه حمله کرده و آن ها را مضروب ساختند.شهید مطهری به دیدن آن ها رفت و پس از شنیدن گله های آنان از آقای بروجردی گفت:آقای نواب ببینید برادر!کوتاهی از خود شما شد.تصدیق کنید که شما آقایان خیلی عصبانی هستید با خشم و عصبانیت که نمی شود کار کرد چرا شما کاری بکنید که به اینجا برسد؟ نباید با آقای بروجردی طرف شوید.وظیفه ندارید.واحدی و آقا سید هاشم ساکت بودند نواب سخنان شهید مطهری را تصدیق می کرد..
بعدها در اثر نصایح شهید مطهری نسبت به آقای بروجردی نرم تر شدند
مهاجرت به تهران
در سال 1331 استاد مطهری به تهران مهاجرت نمود و فعالیت علمی اش را آغاز کرد و در مدرسه سپهسالار به تدریس پرداخت و در سال 1332 کتاب اصول فلسفه جلد اول را شرح و پاورقی زدند.
احسان طبری ایدئولوگ حزب توده که در اواخر عمر خود مارکسیسم را مردود اعلام کرد و به اسلام گرایش پیدا کرد در مصاحبه ای این تغییر ایدئولوژی خود را در نتیجه مطالعه آثار شهید مطهری خصوصاً اصول فلسفه و روش رئالیسم دانست.
شهید در سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نمود و به مدت 22 سال ادامه یافت.
مرحوم راشد ممتحن دانشکده الهیات پس از تصحیح ورقه استاد گفته بود اگر نمره ای بالاتر از 20 بود به این ورقه می دادم.
استاد کتاب داستان و راستان را در سال 1339 نوشت و درصفحه 2
سال 1344 از سوی کمیسیون ملی یونسکو در ایران برنده جایزهء یونسکو گردید.
در این سال ها استاد با انجمن اسلامی مهندسین.انجمن اسلامی پزشکان و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران ارتباط پیدا کرد و برای آن ها جلسات درس و سخنرانی تشکیل داد در همین دوران با آیت 1...طالقانی و مهندس بازرگان همکاری داشت.
قیام 15 خرداد
استاد در اثر روابط زیادی که با مردم و اقشار مختلف تهران داشت در قیام 15 خرداد نقش اساسی ایفا نمود و در شب پانزده خرداد سخنرانی مهیجی علیه شخص شاه ایراد کرد که در نتیجه دستگیر و به زندان افتاد.
آقای هاشمی رفسنجانی می گوید:من و بعضی دوستان دیگر می دانیم که شهید مطهری چه نقش عظیمی در حوادث محرم 42 که منجر به انقلاب 15 خرداد یا 12 محرم شد داشتند که بخش ناچیزی از آنرا رژیم فهمیده بود.
همکاری با هیأت های مؤتلفه اسلامی
بعد از قضایای 15 خرداد.عده ای از متدینین و نیروهای مخلص هیأت ها را برای یاری نهضت امام تشکیل دادند آنان از امام خواستند چند نفر نماینده را برای راهنمایی فکی و عملی آن ها مشخص کند.امام استاد مطهری را معرفی نمودند استاد تأکید داشت که این هیأت ها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی ساخته شوند و به همین جهت درس هایی را برای آن ها دایر نمود که کتاب انسان و سرنوشت محصول آن بحث ها است.
در سال 1343 حسنعلی منصور نخست وزیر وقت که به روحانیت هتاکی می کرد توسط بخارایی از اعضای این هیأت ها کشته می شود و بخارایی در درس های استاد شرکت می کرد و در دادگاه اسم ایشان را بردند و به صورت خارق العاده ای استاد نجات می یابند.
شیوه مبارزه و تقیه ای استاد
استاد در جمع هیأت مؤتلفه گفت:«چون فشار و اختناق بسیار زیاد است و سازمان امنیت مانع می تراشد و مانع پیشرفت کار می شود باید دو جبهه را سازمان دهیم:یک جبهه در جلو و آشکار و دیگری پشت جبهه که کارش مدد دادن و فکر کردن و ایده دادن به کسانی باشد که در صحنه هستند...»پس از اعلام نتیجه به امام ایشان فرمودند: «مردم ما هنوز اسلام را نمی شناسند...»پس از 15 خرداد و سرکوب مردم و تبعید امام،مطهری دید که ایدئولوژی مدونی برای حکومت مهیا نشده است نه مردم از اسلام راستین اطلاع دارند و نه تعداد افراد کافی متدین و متخصصّ برای اداره کشور لذا شهید مطهری بیشتر و بهتر از دیگران از عهده این کار برآمد.
در سال 1345 مقاله ای در مجله زن روز بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر شد.شهید مقالاتی در پاسخ به آن ها نوشتند که بعدها آن مقالات به صورت نظام حقوق زن در اسلام درآمد.
تأسیس حسینیه ارشاد
استاد مطهری در سال 1346 با همکاری محمد همایون و حجت الا سلام شاهچراقی و ناصر میانجی حسینیه ارشاد را بنیاد گذاشتند.هدف شهید کار عمیق فرهنگی و آشناسازی نسل جوان را با اسلام راستین بود ولی در اثر شیطنت های ناصر میناچی.استاد مجبور به استعفا شد و سرانجام سال 1350 از سوی رژیم شاه تعطیل شد.
در سال 48 کتاب مسأله حجاب را در انجمن اسلامی پزشکان به صورت سخنرانی القا کرد.
صفحه 3
استاد حمایت زیادی از مردم مظلوم فلسطین و مبارزه با صهیونیسم در ایران نمود.در سال 48 سخنرانی تندی بر علیه اسراییل نمود که منجر به دستگیری او گردید و در همین راستا استاد مطهری و مرحوم علامه طباطبایی و سید ابوالفضل زنجانی حسابی را جهت جمع آوری اعانه برای مردم فلسطین کردند.
در سال 1349 سخنرانی تحت عنوان احیای تفکر اسلامی در حسینیه ارشاد نمود که به دستگیری او منجر گردید.
مسجد الجواد
پس از تعطیلی حسینه ارشاد پایگاه استاد به مسجد الجواد منتقل گردید و اداره این مسجد که دارای یک تالار تبلیغ نیز بود و هست به عهده استاد بود...
استاد در سال 1354 ممنوع المنبر گردید.در این سال ها تا آغاز دوره جدید نهضت به تألیف کتاب و تبلیغ و تشکیل جلسات فلسفه،اقتصاد،فلسفه تاریخ.مسأله حکومت و.. در حوزه علمیه قم پرداخت.
در سال 1355 به دنبال درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات که در سر کلاس های درس تبلیغات ضد دینی می کرد و استاد شهید بارها به او تذکر داده و او را دعوت به مناظره به جای تبلیغ در سر کلاس کرده بود.رژیم که به دنبال فرصتی برای اخراج استاد از دانشگاه بود.ایشان را بازنشسته کرد
ایشان در دانشکده الهیات خدمات فراوانی انجام داد و بیشتر در دوره لیسانس تدریس می کرد هرچند صلاحیت بیشتر هم داشت تعداد 22 رساله و 20 رساله فوق لیسانس به راهنمایی و همکاری استاد تدوین گردید از افراد مشهوری که رساله دکترای خود را تحت نظر استاد شهید نوشتند می توان از شهید بهشتی و شهید باهنر نام برد.
ارتباط او با امام بسیار مستحکم بود در سال 1355 استاد به نجف رفت و با امام در مورد حوزه قم و مسایل نهضت اسلامی گفتگو کرد،استاد در سال 1355«جامعه روحانیت مبارز تهران»را با همکاری چند تن از دوستان روحانی بنیان گذاری کرد.
نقش استاد در دوره جدید نهضت
1.رابطه این امام و سایر مراجع او هرگز به خاطر عشق به امام مراجع دیگر را تحقیر نمی کرد،استاد شهید در حوادث 29 بهمن تبریزچهلم شهدای قمآیت ا..شریعتمداری را تحریک کرده و ایشان اطلاعیه ای صادر کردند که حتی گفته می شود متن آن توسط استاد مهیا شده بود.
2-ارتباط با امام در پاریس.وقتی امام به پارس هجرت کرد استاد ارتباط فراوانی با او داشتند.آقای هاشمی می گوید:مرکز هدایت انقلاب در داخل کشور و هماهنگی آن با رهبری حضرت امام.منزل استاد مطهری بود. «12»
3-طرح اقتصادی بعد از اعتصاب کارکنان صنعت نفت و کمبود شدید مواد سوختنی در داخل منزل آقای مطهری پیشنهاد شد و افرادی به جنوب فرستاده شدند.
4-استاد سعی داشت تا از انحراف نهضت و بهره برداری منافقین خلق و دیگران جلوگیری کند خطری که در مشروطه هم تکرار شد نمونه.مراسمی که پیش از انقلاب از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران در تجلیل از شهدای نهضت در بهشت زهرا برگزار شده بود در جمعیت بانوان.آرم منافقین مشاهده شد تنها استاد مطهری بود که قاطعانه نظر داد که این آرم باید پایین بیاید و خود شخصاً این کار را انجام داد. آقای مطهری به پاریس سفر کرد و با امام دیدار کرد و در همین سفر استاد شهید از سوی امام مسئول تشکیل شورای انقلاب اسلامی گردید.
زمانی که دولت بختیار مانع ورود حضرت امام به کشور شده بود استاد مطهری در صف مقدم روحانیون متحصن در دانشگاه تهران حضور داشت.
وقتی امام می خواستند به ایران برگردند احمد آقا از فرانسه تماس گرفتند و به شهید مطهری مسأله را بیان کردند ایشان سران جمعیت مؤتلفه را جمع کرد و ساعت 4 صبح جلسه گرفتند و خود استاد شخصاً ریاست کمیته استقبال را بر عهده گرفتند
آقای ناطق نوری در مصاحبه تلویزیونی گفت:اخباری که از تهران به اقامتگاه امام در پاریس داده می شد امام به این اخبار اطمینان پیدا نمی کردند مگر آنگاه که از سوی استاد مطهری تأیید می شد.
حضرت امام در بدو ورود به ایران به مدرسه رفاه رفتند ولی در آنجا زمانی پایگاه هواداری سازمان مجاهدین خلق ایران بود.استاد مطهری پیشنهاد کردند که حضرت امام به مدرسه علوی منتقل شود که این کار علی رغم مخالفت برخی افراد انجام شد.
پس از پیروزی انقلاب
استاد پس از پیروزی همچون مشاوری دلسوز و مورد اعتماد امام بودند.او افراد و روحی ات آن ها را خوب می شناخت به عنوان نمونه می خواستند مسئولیت کمیته انقلاب را به آقای لاهوتی بدهند که آقای مطهری مخالفت کرد و با امام صحبت کردند و امام قبول کردند و آقای مهدوی کنی را به ریاست کمیته انتخاب کردند.
مدیریت مدرسه عالی سپهسالار را به آقای امامی کاشانی پیشنهاد کردند که از سوی امام پذیرفته شد.
استاد از اینکه آیت ا...طالقانی به خاطر منافقین قهر کرده و به کرج رفته اند بسیار ناراحت بود.
سران منافقین در فروردین سال 58 با امام ملاقات کرده و عکس نیز گرفته بودند وقتی او از داستان مطلع می شوند اعضای دفتر امام را مورد عتاب قرار می دهند که چرا اجازه چنین کاری را دادی.این ها سوء استفاده می کنند سپس دور بیت را گرفته و فیلم آنرا زیر پا می گذارند.
در اول پیروزی انقلاب اسلامی یاسر عرفات برای بازدید
صفحه 4
از ایران به تهران آمده و در مدرسه علوی اقامتگاه حضرت امام حضور یافته بود وی بسیار اصرار کرد که عکسی با استاد مطهری بگیرد اما استاد به هیچوجه حاضر به این کار نشد.
شهادت
استاد مطهری در روز سه شنبه 11 اردیبهشت 1358 ساعت ده و بیست دقیقه شب توسط گروهک جنایتکار فرقان به شهادت رسید.
فرقان اطلاعیه ای صادر کرد که خیانت شخص مرتضی مطهری در به انحراف کشاندن انقلاب توده های خلق بر همه روشن بود لذا اعلام انقلابی نام برده انجام پذیرفت.
پیکر او به دستور حضرت امام به قم منتقل شد و در حرم به خاک سپرده شد و آیت ا...العظمی گلپایگانی بر او نماز گذارد.
شهید مطهری از نگاه شخصیت های بزرگ
1-امام خمینی:
مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود مفت و به ملا اعلی پیوست لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود. «17»
«...تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن بی نظیر بود.»
2-علامه طباطبایی ره
به یاد یک شخصیت علمی و فلسفی که با درگذشت خود دنیایی را غرق اسف و جهان فضل و دانش را با از میان رفتن خود عزادار نمود...
مرحوم مغفور مطهری که دانشمندی بود متفکر و محقق دارای هوش سرشار و فکری روشن و ذهنی واقع بین. تألیفانی که از خود به یادگار گذاشته و تحقیقاتی که در اطراف مقاصد علمی و برهانی نگاشته و در لابلای کتاب هایش به چشم می خورد.اعجابآور.
3-آیت الله خامنه ای«دام ظله»
آقای مطهری در پیروزی این انقلاب بلکه در به وجود آوردن این انقلاب هم نقش بسیار داشتند...
مرحوم مطهری جزو شخصیت ها و پیش روان کاروان تقریب روحانی و دانشجو بود که با قوت و صلابت شخصیت علمی اش،مخاطبان خودش را متواضع کرده بود.
4-دکتر سروش
مرحوم مطهری با این دوشریعتی و بازرگانیک تفاوت عمده داشت و آن اینکه آشنایی او با فلسفه شرق و با ریشه های تفکر مشرق زمین،بسیار عمیق تر از این هر دو بود البته یک تفاوت دیگر هم با این ها داشت و آن اینکه به منابع فرهنگی مغرب زمین دسترسی اول نداشت ولی به شهادت همه کسانی که با ایشان در زمینه های فلسفی و فکری کار کرده اند.از طریق همین ترجمه ها و همین آثاری که توسط مترجمین از مغرب زمین به کشور ما رسیده بود چنان خودش را به آن سرچشمه ها نزدیک کرده بود و چنان از درک تیزبینانه و هوشمندانه ای نسبت به آراء دیگران آشنا بود که گاهی تعجب انگیز بود. «20»
5-مهندس میر حسین موسوی
ایشان هم فردی بود از روحانیت برخاسته،مجتهد و آگاه به علوم اسلامی و از سوی دیگر یک استاد دانشگاه بود... خطرهای آینده را خوب پیش بینی می کرد «21» ...در مورد شهید مطهری معتقد به یک استثنایی هم هستم.
6-آیت ا...مشکینی
ایشان یک اسلامشناس و درک کنندهء اسلام راستین بود و چون عقاید و عمل و اخلاق و روش و فروع را خوب درک می کرد...قهرا عده ای با مرحوم مطهری مخالفت داشتند و حد اقل سه تیپ با ایشان مخالفند:تیپ اول مادیون ضد الهیون...تیپ دوم آقایان التقاطی...و تیپ سوم ملی گرایان. «23»
آثار شهید مطهری
بیش از شصت اثر جاودان از شهید مطهری به جای مانده است.استاد هفت از نگارش این کتاب ها و مقالاتش را اینگونه بیان می کند:«این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته مقاله یا کتاب نوشته ام تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسایل اسلامی در عصر ما مطرح است...
شهید جواد فکوری
جواد فکوری از فرماندهان نیروی هوایی و وزیر دفاع ایران بود که در دی ماه 1317 در محله چرنداب تبریز به دنیا آمد. وی مادری مذهبی و پدری سیاسی و از طرفداران دمکرات آذربایجان بود. پس از شکست فرقه دمکرات آذربایجان خانواده اش مجبور به ترک تبریز و مهاجرت به تهران شدند. پدر جواد پس از ورود به تهران در سبزه میدان بازار تهران، مغازه ایی خرید و مشغول کار بازرگانی نظیر صادرات فرش به اروپا و واردات چای، کاغذ و چسب از اروپا شد.
جواد فکوری، دوره ابتدایی خود را در مدرسه اقبال گذراند و تحصیلات متوسطه خود را در سال 1337 در دبیرستان مروی به پایان رساند. یک سال پس از اخذ دیپلم در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی پذیرفته شد ولی به دلیل علاقه به خلبانی از این رشته انصراف داد و وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. وی در سال 1339، پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز در دانشگاه خلبانی، اولین پرواز مستقل خود را با هواپیمای 33-T بر بالای دوشان تپه در وضعیت های مختلف به مدت یک ساعت و نیم با موفقیت انجام داد. با پایان این دوره ها، در سال 1342، فکوری برای تکمیل آموزش خود عازم آمریکا شد و پس از یا سال و نیم با طی 263 ساعت آموزش پرواز، موفق به اخذ گواهینامه خلبانی هواپیمای شکاری بمب افکن 4 شد.
جواد فکوری بعد از گرفتن گواهینامه به ایران بازگشت و با سمت ستوان دومی در پایگاه یکم شکاری مشغول به خدمت شد و بعد از مدتی به پایگاه هوایی شیراز منتقل شد و در گردان تاکتیکی شکاری، مشغول به خدمت شد. او در سال 1356، برای گذراندن دوره ستاد و فرماندهی راهی آمریکا شد و در اسفند 1357 بعد از پایان دوره مجددا به ایران بازگشت. وی با گذراندن دوره های هنر آموزگاری پرواز، تیراندازی هوایی در شب و فرماندهی ستاد با 3340 ساعت پرواز با هواپیمای اف-4، از بهترین خلبان های این جنگنده در عصر خود به شمار می رفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جواد فکوری کار خود را در نیروی هوایی به عنوان فرمانده نیروی هوایی شروع کرد و پس از تشکیل کابینه شهید رجایی با حفظ سمت به عنوان وزیر دفاع انتخاب شد. بعد از مدتی از سمت وزارت دفاع کناره گیری کرد و به دنبال انتصاب سرهنگ معین پور به فرماندهی نیروی هوایی، وی به سمت مشاور جانشین رییس ستاد مشترک ارتش منصوب شد.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و پس از بمباران فرودگاه های ایران، سرلشکر فکوری درصدصد اجرای طرحی در پاسخ به حریم شکنی دشمن برآمد و طرح کمان 99 را ارائه داد. در این طرح، حدود 140 فروند هواپیما در روز دوم دفاع مقدس یعنی یکم مهرماه 1359 دست به حمله سراسری زدند و آشیانه های نظامی ارتش بعثی عراق در مناطق کرکوک، موصل، رشیدیه، صبانیه، ناصریه، شعیبیه، کوت، المثنی و تموز را به بمباران بستند. وی علاوه بر طراحی کمان 99، طراحی عملیات اچ-3 را انجام داد و در اجرای این عملیات خود نیز شرکت داشت. در عملیات اچ- 3 که جزو موفق ترین عملیات های نظامی هوایی مدرن بود، هواپیماهای ایران به فرماندهی فکوری به پایگاه های نیروی هوایی عراق در نزدیکی مرز این کشور با اردن حمله کردند.
پس از شکست حصر آبادان در مهرماه 1360، زمانی که هواپیمای ترابری سی-130، برای انتقال مجروهان از تهران به اهواز رفت، امیر سرلشکر فکوری به همراه سرلشکر ولی الله فلاحی، امیر سرتیپ موسی نامجو، سردار یوسف کلاهدوز و سردار سرلشکر سید محمدعلی جهان آرا سوار این هواپیما شدند تا به تهران آمده و در خصوص نحوه شکست حصر و عملیات های صورت گرفته گزارشی را به فرمانده کل نیروهای مسلح، امام خمینی (ره) ارایه ندهند. اما هواپیما در نزدیکی منطقه کهریزک تهران دچار سانحه شد و جواد فکوری به همراه دیگر هم رزمانش به درجه رفیع شهادت نایل شد.
از دیگر مسئولیت های مهم شهید امیر سرتیپ جواد فکوری می توان به فرماندهی پشتیبانی پایگاه دوم شکاری، فرماندهی پایگاه شکاری، فرماندهی پایگاه یکم شکاری و معاون عملیاتی نیروی هوایی اشاره کرد.
شهید حاج حسین بصیر
حسین بصیر در سال 1322 در شهر فریدون کنار استان مازندران به دنیا آمد. دوران ابتدایی خود را در همین شهر و در مدرسه «سنایی» سپری کرد اما به دلیل مشکلات زندگی، پس از پایان دوره ششم ابتدایی نظام قدیم ترک تحصیل کرد و نزد یکی از بستگان خود در بابل رفت و در آنجا مشغول آهنگری شد.
حسین بصیر در سال 1341، برای انجام خدمت وظیفه به تهران اعزام شد ولی پس از مدتی به دلیل فعالیت های سیاسی و پخش اعلامیه های امام خمینی (ره) به پادگان منظریه در قم تبعید شد و تا سال 1343 که پایان خدمت سربازی اش بود در آنجا ماند.
در مرداد 1350 در شرکت باطری سازی وزارت جنگ در تهران مشغول به کار شد و در کنار کار همچنان به فعالیت های سیاسی خود ادامه می داد تا این که در 1353 از کار اخراج شد و به زادگاه خود «فریدون کنار» بازگشت و مشغول آهنگری شد. پس از مدتی به کمک پدر یک کارگاه ساخت در و پنجره آلومینیومی راه اندازی کرد و مشغول کار شد. وی که در این این سال ها به طور گسترده و همه جانبه به مبارزه خود علیه رژیم شاه ادامه می داد و چندین بار هم دستگیر شده و به زندان رفته بود باز دست از مبارزه بر نداشت و در اول مهر 1357 برنامه راهپیمایی فریدون کنار را با تظاهرات مردم تهران هماهنگ کرد و در شهر هسته مبارزه را سازمان داد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عازم مناطق درگیر جنگ شد و تا 30 دی ماه 1359 در آن مناطق حضور داشت. از اول فروردین تا پنجم تیر 1360 برای مدتی به منطقه گیلان غرب رفت و در آن جا مسئول حفاظت از قله های صدفی، ابرویی و کرجی شد و در عملیات طریق القدس و فتح بستان حضور داشت. پس از عملیات ها برای مدتی کوتاهی به مرخصی رفت ولی تاب نیاورد و در هشت بهمن 1360 مجددا عازم جبهه شد و تا شهریور 1362 به عنوان بسیجی و به طور مستمر در جبهه ها بود.
مسئولیت های حسین بصیر در مدت حضورش در جبهه ها عبارت بود از:
جانشین گروهان در لشکر 25 کربلا،
فرمانده گردان در لشکر 25 کربلا.
فرمانده محور جبهه ذوالفقاری آبادان تا جبهه ماهشهر.
فرمانده گردان یا رسول (ص) در عملیات طریق القدس، فتح بستان، رمضان، خیبر، بدر، والفجر 4، 6، 7 و 8.
فرمانده گردان یا رسول (ص) در عملیات کربلای 1، 2، 3، 5، 8 و 9.
فرمانده تیپ یکم 25 کربلا.
قائم مقام فرمانده لشکر 25 کربلا در عملیات کربلای 10.
حسین بصیر در 28 شهریور 1362 در منطقه به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمد و پس از فرماندهی گردان یا رسول (ص) لشکر کربلا را به عهده گرفت. در عملیات والفجر 4، جانشینی تیپ یکم ویژه کربلا 25 به وی واگذار شد و در عملیات والفجر 6 نیز با همین سمت شرکت داشت. در سال 1363 به زیارت بیت الله الحرام مشرف شد.
حاج حسین بصیر در سال 1364 در عملیات زنجیره ایی قدس شرکت کرد و توانست با هدایت نیروهایش، پاسگاه های بلالیه و ابولیله عراق را تصرف کند. پس از عملیات قدس، گردان یا رسول (ص) به عنوان گردان نمونه، مامور ادغام در لشکر 77 خراسان شد. بعد از اتمام ماموریت، نیروهای گردان برای آموزش غواصی و کسب آگاهی برای انجام عملیات والفجر 8 به منطقه بهمنشیر اعزام شدند و حاج حسین خود شخصا آموزش نیروها در رودخانه را به عهده گرفت. همزمان با آموزش نیروها وی به فرماندهی یکی از تیپ های عملیاتی لشکر ویژه 25 کربلا منصوب شد و پس از تصرف فاو حاج بصیر به فرماندهی محور عملیاتی انتخاب شد.
حاج حسین در 19 فروردین 1366 عهده دار قائم مقامی فرمانده لشکر 25 کربلا می شود و در عملیات کربلای 8 شرکت می کند. در این عملیات دو هم رزم خود یعنی سردار محمد حسن قاسمی طوسی و سردار حمیدرضا نوبخت را از دست داد. حاج حسین بصیر، سرانجام پس از هفت سال حضور مستمر در جبهه های نبرد، شب عملیات کربلای 10، یعنی دوم اردیبهشت 1366، به دلیل اصابت خمپاره ایی بر سنگرش که در ارتفاعات ماووت قرار داشت به درجه رفیع شهادت رسید.
شهید محسن وزوایی
محسن وزوایی در پنجم مرداد ماه 1339 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در سن شش سالگی شروع کرد و دوره دبیرستان خود را در مدرسه دکتر هشترودی گذراند. پس از اخذ دیپلم در کنکور سال 1335 شرکت کرد و رتبه اول را در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف به دست آورد.
محسن وزوایی از همان دوران کودکی با مبارزات سیاسی آشنا بود و قبل از ورود به دانشگاه در جلسات آموزش معارف اسلامی و هیات های مذهبی شرکت می کرد. پدر وی نیز از هم رزمان آیت الله کاشانی بود. همین فعالیت های سیاسی پدر باعث شده بود که او پس از ورود به دانشگاه، با تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه به عضویت این انجمن درآید. همزمان با شرکت در فعالیت های سیاسی و عقیدتی، از سال 1356 مسوولیت هدایت مبارزات دانشجویی را در دانشگاه شریف علیه رژیم به عهده گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محسن وزوایی، در سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران در آمد و مدتی هم به عنوان فرمانده گردان مخابرات سپاه پاسداران انتخاب شد.وی در عملیات پارتیزانی به فرماندهی گردان نهم مسوولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را به عهده گرفت. زمانی که طرح آزادسازی ارتفاعات بازی دراز در اردیبهشت سال 1360 مطرح شد مححسن در تمامی مراحل شناسایی این عملیات حضور داشت و در طراحی این عملیات نقش فعالی ایفا کرد. در این عملیات فرماندهی محور چپ به وزوایی سپرده شد و فرماندهی محور سمت راست نیز به محسن حاجی بابایی واگذار شد. محسن در این حمله توانست با نیروی کم و امکانات و تجهیزات اندک، حدود 350 نفر از نیروهای گردان کماندویی دشمن را به اسارت در آورد. اما خود نیز در این عملیات از ناحیه فک و دست مجروح شد و به بیمارستان منتقل گشت. وی پس از عمل جراحی با اینکه دوره درمانش کامل نشده بود به جبهه گیلان غرب برگشت و فرماندهی عملیات سپاه «سرپل ذهاب» را به عهده گرفت.
محسن وزوایی در 20 آذرماه 1360 در عملیات «مطلع الفجر» به عنوان فرمانده عملیات شرکت و بار دیگر زخمی شد و به تهران منتقل گشت. ولی باز تاب نیاورد و به منطقه عملیاتی بازگشت. در اسفندماه سال 1360 به فرماندهی گردان تازه تاسیس شده حبیب بن مظاهر منصوب شد و در عملیات فتح المبین این گردان در راس عملیات قرار داشت. وی همچنین با تاسیس تیپ 10 سید الشهدا فرمانده این تیپ گردید. تیپ 10 سید الشهدا در 23 فروردین ماه 1361 در عملیات بیت المقدس حضور داشت و برای اجرای بهتر عملیات با تیپ حضرت رسول (ص) ادغام شد و وزوایی نیز محور اصلی را به عهده گرفت.
محسن وزوایی پس از شرکت در عملیات های متعدد به ویژه عملیات بیت المقدس، سرانجام در 10 اردیبهشت سال 1361 در عملیات بیت المقدس، درست زمانی که نیروهای تحت امر خود را هدایت می کرد مورد اصابت گلوله و ترکش قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت رسید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ